نمی دونم چرا ازش بدم میاد و حس خوبی بهش ندارم
این جمله رو بارها از زبون بعضی از افراد شنیدم و وقتی ازشون می پرسم که مگه تو فلانی رو می شناسی؟ میگن که نه نمی شناسم و حتی بعضی اوقات هم میگن که نه حتی یه بار هم ندیدمش، فقط عکسش رو دیدم و یا اینکه فقط مطلبش رو خوندم یا.
نکته جالبش اینه که خیلی وقتها هم بعدا که با همین آدم بیشتر ارتباط برقرار می کنن،صد و هشتاد درجه حسشون و نظرشون تغییر می کنه.
سوالم اینه که واقعا چرا ما باید به ذهنمون اجازه بدیم که فرمون احساسمون رو در دستش بگیره و بدون هیچ دلیلی، فقط چون دلش خواسته،حس و حالمون رو بد کنه، وقتی این حس رو نسبت به کسی داشته باشیم، مسلما داریم به ظرف وجودمون ،خوراک مسموم وارد می کنیم. بنظر شما در درجه اول چه کسی ضرر می کنه؟
بیاییم با خودشناسی بیشتر و به چالش کشیدن خودمون، برای ورودیهامون فیلتر بذاریم تا جسم و روحی سالم تر داشته باشیم.
در این خصوص بهتون دو کتاب معرفی می کنم که اگه دوست داشتین مطالعه کنین
کتابهای اثر سایه و نیمه تاریک وجود دبی فورد
دبی فورد میگوید ما هموراه دربارهٔ آنچه سایهٔ درون ماست و قصد مخفی کردنش را داریم، فرافکنی میکنیم و به دیگران نسبت میدهیم. او همچنین میگوید کشف سایهها علاوه بر آرامشی که برایمان در پی دارد، ما را از قضاوت کردن دیگران هم باز میدارد، چون میدانیم هر آنچه به دیگران نسبت میدهیم در درون خود ما هم هست
خوندن این شعر مولانا هم خالی از لطف نیست
شما چگونه فکر می کنید؟رو ,هم ,نسبت ,نمی ,فقط ,دیگران ,به دیگران ,که نه ,دیگران نسبت ,نسبت میدهیم ,و به
درباره این سایت